رهارها، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

مرور روزهای گذشته

عزیزان من خیلی وقته چیزی براتون ننوشتم.خیلی خیلی سرم شلوغ بود. تو این مدت اتفاق های مهمی افتاد .مهمترینش هم اینه که هردوتاییتون از اواخر شهریور میرید مهد. و نکته جالب توجه اینه که خیلی راحت با مهد کنار اومدید و دوسش دارید.مخصوصا رها که عاشق مربیش اکرم جونه.خداروشکر خیلی بابت این مساله نگران بودم. تواین فاصله رهام جون مامان،خیلی خوب راه میره ،خیلی خیلی وروجک شده،از درو دیوار میره بالا.دیگه هیج جا از دسترسش خارج نیست.بازم مجبور شدیم خیلی از وسایل رو بجای مساحت خونه ،در ارتفاع قرار بدیم. سرم رو برگردونم احتمال خرابکاری از طرف این گل پسر زیاده.باید چهار چشمی رهام رو به پام. کلمات جدید هم یادگرفتی مثل:بالا ،بده،بریم، برو،الاه(همو...
4 بهمن 1394

عکس های سری بیست و نهم

18 دی 1394 13دی 1394     22دی 1394 جاده فیروزکوه             من و خاله خواستیم ببریمتون بیرون اما بلایی سرمون آوردید که فهمیدیم دیگه این اشتباه رو نباید دوباره تکرار کنیم.بالاخره اینم یه تجربه ست دیگه این پیراهن و دامن عکس بعدی رو مامانی برات دوخته میشه گفت اولین لباسیه مه دوختم.اونم بدون الگو بد هم نشد.26 دی 1394   قربون اون ژستت برم( به قول خودت مامانی دارم جست میگیرم.)    اولین تولد پسرم که مصادف شد با عاشورا .خیلی مختصر تو انزلی گرفتیم. ...
4 بهمن 1394
1